ما از روشهای تحقیق کیفی در مورد برنج صدری و کمی (نظرسنجی) استفاده کردیم.
یک FGD در هر مدرسه انجام شد که 3 تا 5 نفر در آن شرکت کردند – معلم آموزش دیده در کمپین Infomediary، مدیر مدرسه، رئیس آموزش فنی-حرفه ای، و برخی معلمان که در اجرای کمپین مشارکت داشتند.
سوالات حول تلاش آنها برای ادغام CSRA در برنامه درسی خود می چرخید. به طور متوسط، هر FGD یک ساعت به طول انجامید. نظرسنجی ها از نوامبر 2014 تا فوریه 2015 انجام شد. سؤالات ماهیت ارزشیابی داشتند.
آیا از ماژول های داده شده توسط معلم شرکت کننده استفاده شده است؟ ماژول ها چقدر در انتقال اطلاعات موثر بودند؟ و اطلاعاتی که توسط معلمان آموزش داده شد و در نهایت توسط دانش آموزان به کشاورزان جوامعشان منتقل شد، چه بود؟
داده های کیفی به دست آمده به صورت موضوعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. خلاصه یافته ها در جداول ارائه شده است. داده های به دست آمده به صورت کمی با استفاده از آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و به صورت نموداری ارائه شده است.
بخش او به دو بخش عمده منطبق با دو چارچوبی که این مطالعه میخواهد در آنها مشارکت کند، تقسیم میشود.
اولین بخش عمده، که در مورد ابزارها و/یا استراتژیهای آموزشی، عوامل فشار در آموزش CSRA و عوامل برونزا که ممکن است بر ادغام CSRA تأثیر بگذارد، به چگونگی پیشرفت این مطالعه آموزش و ادبیات انطباق با CC میپردازد.
بخش دوم عمده، که موضوعاتی را که به دانش آموزان آموزش داده شد و موضوعاتی که در نهایت توسط آنها به اشتراک گذاشته شد، توضیح می دهد، به چگونگی کمک این مطالعه به آموزش آموزش مبتنی بر مکان می پردازد.
اساساً نشان میدهد که چگونه دانشآموزان با به اشتراک گذاشتن آنچه در مورد CC و تأثیرات آن بر تولید برنج با والدین کشاورز یا سایر کشاورزان در جوامع خود آموختهاند، شرکتکنندگان فعالی در جوامع برنجکار مربوطه خود شدهاند.
در مجموع، به این موضوع میپردازد که چگونه دانشآموزان، اگر به درستی بسیج شوند، میتوانند در مورد چیزی که مستقیماً به آنها یا جوامع مربوطه مربوط میشود، عمل کنند.