یا 100 دانش آموز در کلاس سال اول، مراسم سالانه کاپشن چرم خزدار مردانه مقدمه ای نمادین برای پزشکی و خوش آمدگویی به ییل است. این سال همچنین فرصتی برای Dennis D. Spencer، M.D., HS ’77 بود تا خود را به کلاس سال 2007 معرفی کند.
اسپنسر که از ژوئیه دانشکده پزشکی را رهبری کرده است، سفر خود به پزشکی را که با دوران کودکی در مزرعه ای در آیووا آغاز شد، توصیف کرد. اگرچه او مزارع را شخم می زد، اما بیشتر با پزشک عمومی محلی، درست از جنگ کره برگشته بود.
او یک کاپشن خز دار پوشیده بود، با لنگی بر اثر جراحت ترکش راه میرفت، یک کیف بزرگ مشکی حمل میکرد و یک کادیلاک مشکی بزرگ را در حومه شهر میراند و به معنای واقعی کلمه و به نظر میرسید که معجزهآسا بود با کشف تازهای جان انسانها از جمله زندگی من را نجات داد. اسپنسر گفت: آنتی بیوتیک، پنی سیلین.
در دبیرستان، اسپنسر تلاش کرد تا یک تقویت کننده EEG بسازد، و سپس تصمیم گرفت که پزشک شود. در کالج گرینل و در دانشکده پزشکی در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، اسپنسر علاقه خود را به سیستم عصبی دنبال کرد که او را به سمت جراحی مغز و اعصاب سوق داد. اسپنسر در سال 1972 برای شروع یک دوره رزیدنتی پنج ساله به ییل آمد و از سال 1987 در اینجا جراحی مغز و اعصاب را رهبری کرده است.
اسپنسر پس از ترسیم زندگی خود، دانش آموزان را توصیف کرد. او گفت که 100 عضو کلاس 2007 در 46 کالج تحصیل کرده اند، در هشت دانشگاه مدرک کارشناسی ارشد و در سه دانشگاه دکترا گرفته اند.
او از دانشجویان خواست تا تاکید سیستم ییل را بر پزشک به عنوان دانشمند بپذیرند. او ادامه داد: «شما باید به طور کمی زیربنای علوم فیزیکی و بیولوژیکی انسان تکامل یافته را با به اشتراک گذاشتن نیمکت با دانشمندان و کلینیک های ما با محققان بالینی درک کنید.» “شما باید کت سفید را در هر دو مکان راحت بپوشید، هم به زبان علم صحبت کنید و هم به زبان مراقبت.”
مارگارت کی هوستتر، دکتر، پروفسور و رئیس دپارتمان اطفال، داستان کت سفیدی را که برای اولین بار به عنوان یک کارآموز در بوستون پوشیده بود و یادآوری بیماران فردی که به پارچه آن دوخته شده بود، گفت. «امروز کت سفید را میپوشی، و پارچههای زندگی را پاره میکنی، بافتش درهم میآید و الگوهایش را میبینی. … و وقتی آن را پوشیدید، هرگز آن را در نیاورید.»